#یادش_بخیر
تابستونا از دانشگاه میومد نیاسر و بهترین زمانی بود که میتونستیم زیاد ببینیمش.
با اینکه چند سال ازمون بزرگتر بود ولی خیلی درکمون میکرد و همیشه هر پیشنهادی میداد بدون اینکه یک لحظه مکث کنم یا فکر کنم موافقت میکردم.
خیلی وقتا هم سواستفاده میکرد و من و سرکار میذاشت و بعدش هم میخندید ولی خنده هاشم شیرین بود.
یادش بخیر یه روز گرم تابستون گفت: کی میاد بریم استخر و تمیز کنیم؟
تمیز کردن استخر سخت ترین و کثیف ترین کار ممکن بود ولی مهدی به حدی شیرینش میکرد که الان فقط لذت اب بازی یادم مونده تا سختی تمیز کردن استخر!
وقتی به همین کارهای کوچیکش فکر میکنم میبینم پشت هر حرکتش چندتا هدف بوده:
اول از همه گوش دادن به حرف پدر و مادر
دوم مشغول کردن جوونا به یک کار مفید
سوم شادی ما در یک محیط سالم …
شهید راه نابودی اسرائیل
شهید محمد مهدی لطفی نیاسر