#یادش_بخیر
تازه محمد کوچولو به دنیا اومده بود …
ما درگیر یه پروژه جدید بودیم و خیلی فشار رومون بود
صبح رفتم به دیدنش ، چشماش خیلی خوابالو بود و معلوم بود تا صبح بیدار بوده ، گفتم مهدی شیفت بچه داری بودی !؟
با یه ذوق و خنده نازی گفت : نمیدونی پسرم چقدر باحاله … صبح که میخوام بیام بیدارش میکنم و نیم ساعت نگاهش میکنم …
اونم بهم میخنده ( ادای خنده محمد کوچولو رو در آورد) اما خستگیش شیرینه .
خدارو شکر پسر …خدارو شکر..
خاطره یکی از همکاران شهید مهدی لطفی نیاسر
شهید راه نابودی اسرائیل
شهید محمد مهدی لطفی نیاسر