✍️ #خاطره_همرزم
اولین بار که شهید رو دیدم میخواستم محل کارم رو جابجا کنم، مهدی جان گفت میایی پیش من و نیروی من بشی؟
اول کمی برام سنگین بود، چون فاصله درجه من و مهدی جان زیاد نبود؛ اما گفتم باشه.
رفتم و شدم نیروی مهدی جان. بعد از یک مدت میخواستن تشویقمون کنن و دیدم مهدی کمی تو فکره.
بعد فهمیدم رفته پیش رئیس و گفته نادر باید بعد من مسئول اینجا باشه و باید به اندازه من تشویق بشه. اول کمی رئیس ناراحت شد اما بعد فهمیدم هرجا نشسته گفته مدیران باید از مهدی یاد بگیرن و از نیروشون حمایت کنن.
این کار مهدی #رهبری هست نه #مدیریت.
واقعاً مهدی جان در مقیاس خودش یک رهبر بود.