فرمانده بود…

خاطره

فرمانده بود
قرار بود یک بخشی را آماده کنیم برای کارها
صبح بیدار شدم دیدم نیست
رفتم دیدم خودش بیل را برداشته
و شروع کرده تا بچه ها بیان…

شهید راه نابودی اسرائیل

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *