بایگانی برچسب: سایت شهید لطفی نیاسر

سردار ابوالفضل شکارچی در پاسخ به یاوه‌گویی‌ها و دروغ‌پردازی‌های مداوم رژیم جعلی صهیونیستی مبنی بر بمباران و هدف قرار دادن محل استقرار مستشاران ایرانی در سوریه گفت: امپراتوری رسانه‌ای صهیونیستی‌ ـ غربی، اذناب و پادوهای منطقه‌ای آنان مدتی است برای ترسیم قدرت‌نمایی پوشالی و نمایش کاذب از توان رژیم ضدبشری، …

🔻 مجالس شبهای #ماه_مبارک_رمضان 💠 هیئت محبین اهل بیت علیهم السلام 🔻دهه اول بصورت مجازی از 🌹مقتل الشهداءفاطمیه سلام الله علیها 🕰 هرشب ساعت ٢٢ تا ٢۴ 🔻سخنرانی و مناجات: 🎙حجت الاسلام حاج احمد پناهیان 🖥 پخش زنده تصویری در: 🔻کانال آپارات هیئت👇 http://aparat.com/mohebbin_net/live 🔻صفحه اینستاگرام حجت الاسلام پناهیان👇 http://instagram.com/panahian_ahmad …

???شهادت ، تنها راه …??? ?وَ لاتَحْسَبَن الَّذینَ قُتِلُوا فی سَبِیلِ اللهِ امْوَاتاً …? ?➖➖➖➖➖➖➖⚐ ? شهید راه نابودی اسرائیل ? ?➖➖➖➖➖➖➖⚐

مستانہ بہ این دنیا خندیدنـد و #رفتنــــد و ما #مُشتاقانہ درگیرِ دنیاییم ! ای ڪاش #بیدار شویم قبل از آنکہ بیدارمان ڪننـد… ?➖➖➖➖➖➖?️ ? شهید راه نابودی اسرائیل ? ?➖➖➖➖➖➖?️

از نسل گل و بهار و آیینه تویی منظومه انتظار دیرینه تویی ما منتظران وعده دیداریم خورشید زلال روز آدینه تویی ?➖➖➖➖➖➖➖?️ ? شهید راه نابودی اسرائیل ? ?➖➖➖➖➖➖➖?️

پست لبیک یا حسین در حال پاک شدن در اینستا است … شهید راه نابودی اسرائیلشهید محمد مهدی لطفی نیاسر

لبخندت طرح لطیفی ست که دیدن دارد بعضی شهدا خیلی گمنام هستن خیلی ولی خوشنام ترین هستند … صبحتون شهدایی شهید راه نابودی اسرائیل شهید محمد مهدی لطفی نیاسر

#یادش_بخیر تابستونا از دانشگاه میومد نیاسر و بهترین زمانی بود که میتونستیم زیاد ببینیمش. با اینکه چند سال ازمون بزرگتر بود ولی خیلی درکمون میکرد و همیشه هر پیشنهادی میداد بدون اینکه یک لحظه مکث کنم یا فکر کنم موافقت میکردم. خیلی وقتا هم سواستفاده میکرد و من و سرکار …

#زندگی_به_سبک_مهدی (۳۲) فکر می کنم دورو بر سال ۸۱ بود ‌.  یه روز مهدی از دانشگاه اومده بود خونه و خیلی خسته بود .  ازش پرسیدم چی شده ؟! همیشه وقتی میومدی خسته بودی ولی امروز واقعا داغونی! خندید و گفت تهران یه ماشین سوار شدم که بیام قم وسط …

#یادش_بخیر محمد مهدی از بچگی اهل برنامه ریزی بود، ما تازه رفته بودیم صفاشهر(قم) هنوز خیابان صفاشهر آسفالت نشده بود، سگهای ولگرد شب ها تا صبح توی کوچه ها ولو بودن، وظیفه گرفتن نان تازه صبح با من(پسر بزرگ) بود ولی نانوایی بالای صفاشهر بود و رها کردن خواب صبح …