?خدایا عشق تو مرا می کشد یا زنده می سازد ؟! ??? ⚐➖➖➖➖➖➖➖➖?? شهید راه نابودی اسرائیل ?⚐➖➖➖➖➖➖➖?
ادامه مطلباولین تصاویر منتشر شده از پیکر مطهر شهدای امنیت
?اولین تصاویر منتشر شده از پیکر مطهر شهدای امنیت مهندس مصطفی رضایی و مرتضی ابراهیم در معراج شهدا #کار_مردم_نیست_کار_اشرار_است @qomirib شهید راه نابودی اسرائیل
ادامه مطلبتصاویری از شهید لطفی نیاسر
لبیک یا حسین یعنی …نماهنگ حماسی با نوای حاج میثم مطیعی و تصاویری از شهید محمد مهدی لطفی نیاسر ⚐➖➖➖➖➖➖➖➖?? شهید راه نابودی اسرائیل ?⚐➖➖➖➖➖➖➖➖?
ادامه مطلبهرگاه دلم تنگ بهشت می شود به چشمان او خیره میشوم …
??????روی دیوار قلبم #عڪس ڪسی است ڪه هرگاه دلم تنگ #بهشت می شودبه #چشمان او خیره می شوم …?شهید لطفی و دایی شهیدش …? ⚐➖➖➖➖➖➖➖➖?? شهید راه نابودی اسرائیل ?⚐➖➖➖➖➖➖➖➖?
ادامه مطلبسربند بستن یعنی …
سربند بستن یعنے…دیگر دلتـــبندِ این و آن نباشدآن را محڪم گره بزنو خود را وقفِصاحبِ نامش ڪن … ⚐➖➖➖➖➖➖➖➖?? شهید راه نابودی اسرائیل ?⚐➖➖➖➖➖➖➖➖?
ادامه مطلبدنیا را دیدند، ولی نخواستند …
?دنیــا را دیدندولے نخــواستند… روح شان بزرگ تر از دنیــا بود خــدا بہ فرشتهها گفت:بیــاورید شان …اینها #سهمشان پــرواز است…. ⚐➖➖➖➖➖➖➖?? شهید راه نابودی اسرائیل ?⚐➖➖➖➖➖➖➖?
ادامه مطلبدلت را از غیر خالی کن !
دلتڪه خالے شد از غیرپُـــر مےشود از خـدا …آن وقت #شهید مےشوے! #دلت_رو_از_غیر_خالی_کن ! ⚐➖➖➖➖➖➖➖?? @sh_mahdilotfi ?⚐➖➖➖➖➖➖➖?
ادامه مطلبشهادت اتفاقی نیست
شھید شدن اتفاقے نیستاینطور نیست ڪہ بگویے:گلولہ اے خورد و مُرد..شهــــید…رضایت نامہ دارد…و رضایت نامہ اش را اول حسین(ع)و علمدارش امضا میڪنند…بعد مُھرحضرت زهـــــرا(س)میخورد…شهـــید…قبل از همہ چیز دنیایش را بہ قربانگاه برده…اوزیر نگاه مستقیم خدا زندگے ڪرده…شھادت اتفاقے نیست…سعادتے ست ڪہ نصیب هرڪسے نمیشود..باید شهیدانہ زندگے ڪنےتا شهیدانہ برے… ⚐➖➖➖➖➖➖➖➖?? …
ادامه مطلبوقتی رفیقم دیدن ارباب میرفت …!
سربندهای سبز رویِ آب می رفتپشت سر هم عکسها در قاب می رفت با چشم گریان دیدمش خنده به لب داشتوقتی رفیقم دیدن ارباب می رفت..! ⚐➖➖➖➖➖➖➖➖?? شهید راه نابودی اسرائیل ?⚐➖➖➖➖➖➖➖➖?
ادامه مطلبشهید محمد مهدی لطفی نیاسر و حوادث خطرناک (۲)
شهید محمد مهدی لطفی نیاسر و حوادث خطرناک (۲) شهید مهدی نوجوان بود که شروع کرد به تمرین رانندگی با داییش (ابوالفضل) که همسن هم بودند، ماشین تمرین هم نیسان آبی آقاجون (پدر بزرگ) بود. یه روز که توی حیاط خونه نیاسر نشسته بودیم، مهدی و ابوالفضل در حالی که …
ادامه مطلب