شهید محمد مهدی لطفی نیاسر و حوادث خطرناک (۶) حسین داداش کوچک شهید محمد مهدی لطفی نیاسر میگفت:آخرای بهمن ۹۶ بودمن و مامان و بابا نشسته بودیم مهدی اون روز اومده بود قم تا آخر هفته رو پیش مامان و بابا باشه …دور هم نشسته بودیم که مهدی از جریان …
ادامه مطلبشهدا در فتنه ۸۸ کجا بودند؟
شهدا در فتنه ۸۸ کجا بودند؟… شهید محمد مهدی لطفی نیاسر و حوادث خطرناک (۵)همکار شهید میگفت، فتنه بالا گرفته بود. اوضاع خوبی نبود، دل تو دل هیچ کس نبود. قرار شد ما هم بریم کف خیابون خبر جمع کنیم . تقسیم شدیم طبق معمول من و مهدی یه گروه …
ادامه مطلبشهید محمد مهدی لطفی نیاسر و حوادث خطرناک (۴)
شهید محمد مهدی لطفی نیاسر و حوادث خطرناک (۴) مهدی تازه دانشجو شده بود که یه موتور تریل سنگینخریده بود تا بتونه تو تهران راحتتر رفت و آمد کنه یه روز که اومده بود تا خانوادهرو ببینه خواهرش آثار خستگی و درد رو توی صورتش شناخت یواشکی او رو زیر …
ادامه مطلبشهید محمد مهدی لطفی نیاسر و حوادث خطرناک (۳)
دیگه امیدی نداشتم… شهید محمد مهدی لطفی نیاسر و حوادث خطرناک (۳)آخرهای تابستان بود و مهدی دانشگاه امام حسین پذیرفته شده بود، میخواستم با خانواده برم مشهد، بهش گفتم: بیا با هم بریم، سر راه میذارمت دانشگاه.از قم که حرکت کردیم خیلی خسته بودم، توی اتوبان خوابم گرفت، با صدای …
ادامه مطلبشهید محمد مهدی لطفی نیاسر و حوادث خطرناک (۲)
شهید محمد مهدی لطفی نیاسر و حوادث خطرناک (۲) شهید مهدی نوجوان بود که شروع کرد به تمرین رانندگی با داییش (ابوالفضل) که همسن هم بودند، ماشین تمرین هم نیسان آبی آقاجون (پدر بزرگ) بود. یه روز که توی حیاط خونه نیاسر نشسته بودیم، مهدی و ابوالفضل در حالی که …
ادامه مطلبشهید محمد مهدی لطفی نیاسر و حوادث خطرناک (۱)
شهید محمد مهدی لطفی نیاسر و حوادث خطرناک (۱) گر نگهدار من آن است که من میدانم شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد.سالهای اول دهه شصت خونه ما توی کوچه هفت متری منبع آب خیابان آذر در شهر مقدس قم بود و مهدی هم همونجا به دنیا اومد.به نظرم …
ادامه مطلب